تا به حال شده است وسط سخنراني و دقيقا زماني که انتظار داريد همه از گفتههاي شما هيجانزده شوند و شما را سوالپيچ کنند آرزو کنيد اي کاش راهي وجود داشت که مخاطبانتان بهتر منظور شما را درک ميکردند؟ شما هم براي منظور و مقصود خود دچار مشکل ميشويد؟ شما هم تا کنون به ناتواني خود براي فهماندن برخي از مطالب به مخاطبان اعتراف کردهايد؟ خبر خوب اين که اين مشکل هم همانند بسياري از افت و خيرهاي چالشبرانگيز سخنراني بدون راه حل نمانده است. “تقارن در سخنراني” يکي از آن تکنيکهاي نوشتاري مفيد و پرکاربردي است که شايد کمتر اسم آن را شنيده باشيد؛ اما قطعا بارها در نوشتن متن سخنراني از آن استفاده کردهايد.
تقارن يا رعايت موازات در نوشتار، يکي از فنون در تهيه متون سخنراني است که مهمترين دستاورد آن شفافسازي، وضوح بيشتر گفتار و به تبع آن درک بهتر مطالب توسط مخاطب ميباشد. به اين شکل که سخنران با استفاده متقارن از الگوهاي دستوري در کلمات، عبارت و جملات سعي دارد فرم يا ساختاري کاملا موازي و مشابه به هم ايجاد کند؛ دقيقا مثل اشکال هندسي متقارن که هر گوشه متناظر با گوشه ديگر کاملا قرينه هم هستند.
شايد در نگاه اول چنين ساختاري خستهکننده، تکراري و کليشهاي به نظر برسد؛ اما همه چيز کاملا بر خلاف تصورات ما است. درس امروز دانشگاه زندگي به معرفي و تحليل مفهوم تقارن در سخنراني اختصاص دارد. به اميد اين که مشکلات احتمالي سخنرانان در انتقال مفاهيم با به کارگيري اين تکنيک کمتر و کمتر شود.
همان طور که گفته شد رعايت موازات و تقارن در نوشتن متن سخنراني به هيچ وجه خستهکننده نيست. در اين روش نويسنده متن که در اغلب موارد خود سخنران است تنها بخشهاي خاصي نظير افعال، اسامي و صافت را تکرار ميکند. پيش از اين در دانشگاه زندگي به بحث تکرار و افزونگي در فن بيان و بايدها و نبايدهاي آن پرداخته بوديم.
برخي از نطقهاي معروف مثل سخنرانيها و فن بيان آبراهام لينکلن سرشار از اين تکنيکهاي ريز و معجزهآسايي هستند که حتي امروز هم بسيار پرکاربرد ميباشند. تکرار در سخنرانيهاي لينکلن متعدد است. به نمونه زير توجه کنيد:
در فن بيان جان اف کندي هم فن تقارن در سخنراني بارها به چشم ميخورد:
نمونه جالب و چشمگير ديگر را در ساختاري پيچيدهتر و در سخنراني معروف گرسنه بمان، احمق بمان استيوجابز در دانشگاه استنفورد آمريکا ميبينيم:
تکرار و تقارن تکنيکي است که در گوشه به گوشه زندگي ما وجود دارد. نگاهي به رومهها و سايتها ما را با همين تقارن دلانگيز رو به رو ميکند. مهمترين مزايا و فوايدي که استفاده از تقارن در سخنراني به همراه دارد عبارتند از:
با استفاده از اين ساختار مخاطبان از بارها و بارها خواندن متن روي پاورپوينتها يا مرور کردن گفتههاي شما براي فهم مطلب بينياز ميشوند.
استفاده از تقارن شدت، فرکانس و کشش را بين کلمهاي که چندبار تکرار ميشود تقسيم کرده و از اين رو باعث ميشود مخاطب صداي تعديل شدهاي را بشنود و احساس رضايت نمايد.
سه يا تعدادي بيشتري تکرار در سخنراني و ايجاد ساختار متقارن باعث به وجود آمدن ريتم دلانگيري ميشود که معمولا خيلي خوب به خاطر ميماند.
تشابه يا تضاد بين دو عنصر در طول يک جمله يا چند جمله با استفاده از تقارن در سخنراني واضحتر و ملموستر به نظر ميرسد.
براي متقارن کردن عبارات مجبور به تکرار آنها ميشويم. همين تکرار را فرصت را براي تصديق گفتههاي قبلي و يک نتيجهگيري کامل فراهم ميسازد.
با توجه به ساير مزايا گفته شده، تقارن در نهايت باعث ماندگار شدن سخنراني ميشود
همه اين فوايدي که گفته شد درست؛ حالا بايد چه طور و چه زماني اين تکرارها را براي ايجاد يک ساختاري موازي در سخنراني به کار گرفت؟
به بخشي ازنطق نيل آرمسترانگ در سال 1969 توجه کنيد:
اين يک قدم بزرگ براي انسان است، يک پرش بزرگ براي بشريت!
در اين جمله تضاد بين قدم کوچک و پرش بزرگ و همچنين تفاوتهاي يک انسان و کل جهان بشريت مشخص شده است. براي فهم بهتر به مثالهاي ديگري نيز توجه کنيد:
سياستهاي اجتماعي من خانوادهها را در کنار هم نگه ميدارد و سياستها شما خانوادهها را از هم جدا ميکند
در انتظار يک ديدار، صاحب خانه علفها را هرس کرده، حصار را بريده، زمين را آب و جارو کرده، ديوار را نقاشي کرده…
فن بيان را کليک کنيد
مقالات ما را در دانشگاه زندگي دنبال کنيد
درباره این سایت