بعد از اين که فعاليت شما به عنوان يک سخنران رونق گرفت و براي سخنرانيهاي زيادي دعوت شديد ممکن است معيارهايتان نسبت به گذشته تفاوت کند و مثل قبل به تيپ سخنراني يا کنفرانسي که در آن جهت سخنراني کردن دعوت شدهايد توجه نداشته باشيد.
چنان چه ميدانيد تصميمگيري پيرامون موضوع سخنراني کار سادهاي نيست. وقتي قرار است در يک زمينه خاص به تحليل موضوع بپردازيد هزار و يک موضوع رنگارنگ به سمت شما هجوم ميآورند و در مجموع باعث ميشوند تا نوع يا تيپ سخنرانيهايي که در آن شرکت ميکنيد مورد ارزشمندي در رزومه کاري شما نباشد.
براي اين که بهتر با چند مورد از انواع تيپ سخنراني دردسرساز آشنا شويد خيلي زود شما را به خواندن آموزش امروز دانشگاه زندگي دعوت ميکنيم.
قبلا درباره تيپهاي رايج در سخنراني صحبت کرديم. تيپ چند منظوره، تيپ مردمي و تيپ سخنراني در رويدادهاي مختلف از جمله تيپهايي هستند که سخنرانان ميتوانند بنا به موقعيتي که در آن قرار دارند به سخنراني بپردازند. مثلا در تيپ چند منظوره به موضوعاتي مرتبط با objects يا اشيا پرداخته ميشود. اشيا نه به معني هر آن چه که اطراف ما وجود دارد؛ بلکه به معنا مردم، موقعيتها، مواردي که حضور فيزيکي ندارند نظير تکنولوژي و دنيا مجازي و خلاصه مسائلي که به صورت چندمنظوره در يک سخنراني بررسي ميشوند. در ميان تيپهاي رايج سخنراني، اين تيپ بيش از ساير تيپها به چشم ميخورد.
در تيپ مردمي، موضوع مورد نظر را با استفاده از اسامي و مردماني که در سوژه ما تاثيرگذار بودند هدايت ميکنيم. انسانهاي نامدار و موثر زيادي در تاريخ وجود داشتند که هر يک در شکل گيري بخشي از تاريخ به صورت خاص نقش داشتهاند. روايت بخشي از زندگي آنها،نقل قولها در سخنراني و ربط عملکرد آنها به موضوع سوژه خوبي ميشود و ما را از باقي ترفندها بينياز ميسازد. تيپ رويداد نيز ميتواند هر چيز و هر حادثهاي باشد که در گوشهاي از زمان اتفاق افتاده است.
با اين حال 5 تيپ سخنراني وجود دارد که اگر درگير آن شويد حتما برايتان دردسرساز خواهد شد!
سخنراناني که عاشق موضوع سخنراني خود هستند و آن قدر بر جزئيات تسلط دارند معمولا درگير اين تيپ سخنراني ميشوند. بگذاريد موضوع را بازتر کنيم. فرض کنيد سخنراني هستيد که قرار است درباره مشکلات آلودگي هوا به سخنراني بپردازيد. اين معضل، معضلي گسترده است و علم شما هم به گستردگي معضل آلودگي هوا، کنترل آن، درمان بيماريهاي مرتبط با آن و فرهنگسازي در ارتباط با آن ميباشد. از اين رو به ظرافت به توضيحات خيلي تخصصي در باب هر يک از اين موارد ميپردازيد؛ غافل از آن که اين اشتياق شما باعث بارگذاري يا انتقال بيش از حد اطلاعات به مخاطبان ميشود و خودتان خبر نداريد!
نکته مهم در ارائه اطلاعات آن است که بايد بپذيريم هيچ سخنراني نميتواند در آن واحد و در يک جلسه سخنراني، تيپِ “ميخواهم درباره همه چيز و از همه جا سخنراني کنم” را اجرا کند!
اگر اين تيپ سخنراني را اجرا ميکنيد و از اين بابت احساس گناه ميکنيد حتما به راهنماي تنظيم اسلايدها در سخنراني توجه کنيد. چنان چه ميدانيد اسلايدها نقش مهمي در تنظيم مدت زمان سخنراني دارند. عادت ساخت اسلايد در تعداد بالا براي سخنراني ها، روند اشتباهي است که همه ما به نحوي با آن درگير شده ايم. اما قانون نانوشته اي براي توليد اسلايدها وچود دارد که مي گويد: اسلايد هر چه کم تر، هر چه مختصر و حاوي کليدواژه هاي بيشتر، بهتر!
گاهي پيش ميآيد که مشغول گوش کردن به صحبتهاي کسي هستيم و وقتي به خودمان ميآييم ميبينيم سر و ته صحبتهايش هيچ ربطي به هم نداشت! با اين حال اين ما هستيم که در پايان بايد همه چيز را به هم ربط دهيم و در اين راه آشفته شويم!
تيپ سخنراني دردسرساز بعدي مشابه با همين موقعيت است و در واقع حامل اين پيام به مخاطب است که خودت سر و ته داستان به هم بچسبان! در اين تيپ هيچ انسجامي بين بخشهاي مختلف سخنراني ديده نميشود و سخنران سعي کرده است از هر دري، سخني به ميان آورد!
راه حل اين تيپ مشکلساز آن است که سخنراني را پيرامون بخشهاي کليدي سازمان دهيد. به اين شکل که تمرکز خودتان را از بخشهاي جانبي دور کنيد و فقط به بخشهاي مهم تکيه کنيد.
مقالات فن بيان را با ما دنبال کنيد
براي پيگيري مقالات سخنراني اينجا را کليک کنيد
درباره این سایت