«مهم‌ترين دو روز زندگي شما، روزي است که متولد مي‌شويد و روزي است که مي‌فهميد چرا زندگي مي‌کنيد»


اين سخن از مارک تواين، پس از گذشت بيش از 150 سال کاملاً صحيح و پر از مفهوم است. در واقع تعداد زيادي از افرادي که با مشکلات کاري و نيتي دست و پنجه نرم مي‌کنند با چنين سوالاتي نزد روان‌شناس مي‌آيند:


 



  • اينجا چه کار مي‌کنم؟

  • هدف من در زندگي چيست؟

  • مفهوم و غايت کلي اين زندگي چيست؟

  • چرا زندگي مي کنيم؟


مردم دوست دارند بيشتر درباره زندگي خود بدانند و شايد به دنبال هدفي عميق‌تر باشند اما نمي‌دانند چطور به آن برسند. شما با اين موضوع موافق هستيد؟ من که هستم.


يافتن هدف در زندگي فقط يک موضوع جذاب و لاکچري نيست. در واقع با توجه به دهه‌ها تحقيق، مشخص شده که موارد ديگري وجود دارند که در داشتن استقامت ذهني، از هدف مهم‌تر هستند. يک تحقيق در سال 2009 بيان کرد که اهميت هدف از دوران کودکي مشخص مي‌شود. همچنين طبق اين تحقيق، ياد گرفتن بچه‌ها درباره يافتن معنا و مفهوم در زندگي، به موفقيت تحصيلي بيشتري منجر مي‌شود و علاوه بر اين، احتمال ابتلا به افسردگي را در سال‌هاي بعدي زندگي را کم مي‌کند.


نمي‌دانم شما چگونه تحصيل کرديد اما در دوران تحصيل من، شرايط طوري بود که دانشجو به ارتباط با خودش و يافتن معناي عميق، تشويق نمي‌شد. بنابراين براي اولين بار در اواسط دهه 20 زندگي، از خودم با جديت پرسيدم «دارم با زندگيم چه کار مي‌کنم؟»


 


چرا زندگي مي کنيم


بعضي اوقات يافتن اينکه چرا زندگي مي کنيم عذاب آور مي‌شود


قبل از اينکه وکيل شوم، معلم بودم. هميشه بچه‌ها را دوست داشتم، هميشه فکر مي‌کردم که در مسير صحيح قرار گرفته‌ام. اما پس از گذشت دو سال کاملاً نااميد شدم و نمي‌توانستم جايي که هستم، بمانم. اما مشکل اين بود که نمي‎دانستم بايد از کجا شروع کنم.





مشاهده مقاله  ارتباط رژيم غذائي با افسردگي هر روز بيشتر اثبات مي‌شود!




يک حرفه جديد مي‌خواستم و قصد داشتم کاملاً از نو شروع کنم. هر کاري که به دنبالش مي‌رفتم، مدرک بالاتري لازم داشت يعني اينکه بايد برمي‌گشتم و دوباره درس مي‌خواندم. با خودم فکر کردم که اين موضوع نه از نظر مالي به صرفه است و نه احساسم را درست مي‌کند. بخشي از وجودم به من مي‌گفت آيا ديوانه شدي؟ يک کار مطمئن داري. چرا مي‌خواهي استعفا دهي و آن را رها کني؟


اما قلب من مي‌گفت که يک فرصت به خودم بدهم و اين کار را رها کنم. خيلي وقت بود که از آن کار لذت نمي‌بردم اما نمي‌خواستم بدانم چرا. فکر مي‌کردم دنيا چيزي به من بدهکار است و قصد نداشتم با سختي آنچه که نياز داشتم، مواجه شوم. فکر مي‌کردم که براي يافتن «چرا» قرار نيست عذاب بکشم زيرا اين موضوع نشان مي‌داد که راه درستي انتخاب نکرده‌ام.


سرانجام احساسات را کنار گذاشتم و اين فرصت را به دست آوردم تا خود واقعي‌ام را بشناسم.


چرا زندگي مي کنيم


براي مواجه شدن با حقيقت آماده و براي فهميدن خود واقعي‌ام مصمم شدم


کارهاي مختلفي را امتحان کردم. مثلاً با تعدادي از افراد درباره احساسشان نسبت به زندگي صحبت مي‌کردم. مي‌خواستم بدانم روابط آن‌ها چگونه پيش مي‌رود و وضعيت احساسي‌شان چطور است. وقتي که با افراد در سطح عميق‌تري ارتباط برقرار کردم، ترقي و پيشرفت را به چشم ديدم. پس از مدتي متوجه شدم مردم هميشه به سمت من مي‌آيند و مشکلاتشان را مطرح مي‌کنند و من هم از کمک کردن و حمايت آن‌ها لذت مي‌بردم. فهميدم که در اين کار خيلي خوب هستم!


 


اگر از اهميت فن بيان بي اطلاع هستيد اينجا را کليک کنيد


محصول فن بيان را اينجا تهيه کنيد


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرد باران مریدنور Ashley دلنوشته|دل نوشته هایم|گونه های چال دار آموزش میکروپیگمنتیشن هاشورتاتوابرو فرم استخدام راننده در تاکسی ماکسیم Christy Darrion