موفقيت از آن کساني است که هوشمندانهتر گام بردارند؛ نه صرفا سختکوشي بيشتري در مسير خود داشته باشند. يکي از نگرانيها و دغدغههاي سخنرانان و مخاطباني که در سخنرانيها شرکت ميکنند سوالاتي است که دقيقا نميدانند بايد بپرسند يا نه؛ و اگر بپرسند اين سوالات قرار است آنها را به کجا سوق دهد يا بهتر بگوييم، چه نتيجهاي به دنبال داشته باشد. چرا که اغلب سوالاتي که در طول کنفرانسها و همايشهايي که تبادل نظر در آنها برقرار است به پاسخ هاي تدافعي در سخنراني منتج ميشوند.
يک باور مشترک و قديمي وجود دارد که بهتر است سوالات را به جاي اين که با “چرا” شروع کنيم با “چه” شروع کنيم. البته شايد در عمل چرا يا چه طور تفاوت چنداني با هم نداشته باشند و مفهوم جملات چندان متاثر از قيود پرسشي نباشد؛ اما آن چه که باعث رويارويي مخاطب يا سخنران با پاسخ هاي تدافعي در سخنراني ميشود همين قيود پرسشي هستند که احساسات متفاوتي را به طرف مخاطب القا ميکنند.
درباره چرايي و نحوه پيشگيري از بروز پاسخ هاي تدافعي در سخنراني نکاتي را گردآوري کردهايم که خواندن آنها در مجموعه آموزشي دانشگاه زندگي قطعا خالي از لطف نخواهد بود. همراه ما بمانيد.
قبل از هر چيز بهتر است با فلسفه پرسش و پاسخي که در پايان سخنراني يا در خلال آن مطرح ميشود آشنا شويد. چنان چه قبلا در بحث مديريت جلسات پرسش و پاسخ بعد از سخنراني اشاره شد سوال پرسيدن يک نياز ضروري براي فردي است که به تازگي با موضوعي رو به رو ميشود. از آن جايي که خيلي از سخنرانيهاي معتبر معمولا با محتوا و بار علمي تازهاي براي شنونده همراه هستند پس تبديل شدن سخنراني به جلسهاي گفتگومحور دور از انتظار نيست. در واقع پرسش و پاسخ از ديد سخنران و مخاطب ممکن است معاني متفاوتي داشته باشد. به طور کلي پرسش و پاسخ روشى است که سخنران، مجري يا مدرس به وسيله آن مخاطب خود را به تفکر پيرامون مطلب يا مفهومى جديد يا بحث خاصي تشويق مىکند. در اين روش مخاطب به دنبال اولين جرقههايي که در ذهن او زده شده است تلاش مىکند با کوششهاى فکري از معلوم به مجهول حرکت کند و به اين ترتيب خودش به پاسخ صحيح سوالاتش برسد؛ نه اين که لقمه حاضر و آمادهاي در اختيارش قرار گرفته باشد.
“چرا” همواره يک قيد پرسشي پرتکرار اما با بار منفي است و اين حس را به طرف مقابل القا ميکند که انگار جايي از کار او ميلنگد و يا شما در حال زير سوال بردن او هستيد. استفاده از قيد پرسشي “چرا” حالت جستجوگري دارد و به مخاطب اين حس را القا ميکند که شما قرار است از چيز کوچکي لا به لاي تمام مفاهيم سردرآوريد.
بنابراين توصيه ميشود مثلا:
شايد گفتگو و همين تبادل نظر راهي براي جذب مخاطب و توجه از دست رفته آنها باشد؛ اما وقتي دقيقتر به اين موضوع نگاه ميکنيم ميبينيم در بروز پاسخ هاي تدافعي در سخنراني اين تنها قيود پرسشي نيستند که مشکلساز ميشوند. در واقع ضمير “تو” يا سو شخص مفردي که بعد از “چرا” به گوش مخاطب ميرسد در واقع تن يا لحن اتهامي دارد. اين حالت باعث ميشود تا مخاطب بعد از شنيدن سوالات شما هرگز به اين فکر نکند که چه طور پاسخ سوالتان را بدهد؛ بلکه احساس کند در حال سرزنش شدن است و بايد به نحوي رفع اتهام کند. پس در چنين شرايطي بعيد نيست اگر با پاسخ هاي تدافعي در سخنراني رو به رو شويم.
چنان چه گفته شد اين پاسخها هم ممکن است از طرف مخاطب بروز کند هم از طرف سخنران. در واقع هر دو جايگاه موقعيت خوبي هستند تا مورد سرزنش قرار بگيرند و براي يک پاسخ تدافعي درست درمان به تکاپو بيفتند.
جلسات پرسش و پاسخ و سوالاتي که به شکل غيرقابل پيشبيني ممکن است پرسيده شوند راه خوبي براي اثبات ادعاها در طول سخنراني هستند؛ خصوصا ادعاهايي که تصور ميکنيد مخاطبان هنوز شما را باور ندارند. بنابراين لازم است پيش از پاسخ دادن به سؤالات مخاطبين در جلسه سخنراني لازم ست هر سخنران آمادگيهايي کسب کند. خود سخنران و مخاطب نيز وقتي در جايگاه پرسش از طرف مقابل قرار ميگيرند بايد به نکاتي توجه داشته باشند:
براي تقويت فن بيان خود کليک کنيد
محصول فن بيان را اينجا تهيه کنيد
درباره این سایت